
پرنده ققنوس
پرنده ی مـقـدّس افسـانـه ای است کـه در اساطیر ایـران، اساطیـر یونـان، اساطیر مصـر، و اسـاطیر چیــن از آن نــام برده شده است. دربــاره ی این موجود افسانهای گفته میشــود که وی مــرغی نــادر و تنهاست و جفت و زایشی نـدارد. اما هـزار سال یکبار، بر تودهای بزرگ از هیزم بــال میگشاید و آواز میخواند و چــون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی میافروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدیـد میآیــد که بلافاصله آتش میگیــرد و میسوزد و از خاکستـــر آن ققنوسی دیـگر متــولد میشــود. ققنوس در اغــلب فــرهنگ ها نــماد جاودانگی و عمــر دگربار تلقی شدهاست. امّا بــرخی فرهنگ ها ویژگیهای دیگر هم به او نسبت دادهاند.از جمله در مورد او گفته شده:اشک ققنوس زخــم را درمان میکند، ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمدهاست و… گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژهای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطوره ی ققنوس از مصر باستان برخـاسته، به یـونـان و روم رفته، و هم سو با باورهــای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته است.
دراساطیر ایران، قُقنوس یا قُقنُس، معرب کلمه ی یونانی کوکنوس (Kuknos)، و همتــای کلمه ی هند و اروپایی و چینی فونیکس است و چنین می نماید که شکل آن ترتیب و برآیندی از قرقاول، مرغ چینی و آمیــزه ی آن با دیــگرمــرغــان اسطوره ایست در این روایت ققنـــوس همتـــای قو در ادبیات اروپــایی است که با آوازخـوانـی ، زیست و زندگی خــود را به پــایــان میبــرد. اساساً در ادبیات ایــران نیـــز همچــون ادبیــات هنــد و اروپـایی، سوختــن در رنــج خــویش و از خـاکستــر خــود برآمـدن و تـولدی دیـگر، راه بــه اسطــوره ی ققنــوس دارنـد. در فرهنگ انگلیسی زبان، ققنوس Phoenix پرندهای است افسانهای و بسیار زیبا و در نوع خود منحصر به فرد ، که بنا بر افسانهها 500 یا 600 سال در صحاری غرب عمر میکند، خود را بر تلی از خاشاک میسوزاند، و از خاکستر حاصل، خود او دگر بار با طراوت جوانی سر برمیآورد و دور دیگری از زندگی را آغاز میکند و میگذراند. ققنوس در فرهنگ اروپایی غالباً تمثیلی از فناناپذیری و حیات جاودان است. ققنوس در اصل از ایران باستان به فرهنگ اروپا راه یافته است.